بسم رب الشهدا و الصدیقین
حدود تقریبی «سنیستان» مورد نظر بولتون با رنگ قهوهای روشن مشخص شده است
گروه بینالملل-رجانیوز: رهبر معظم انقلاب در دیدار با رئیس جمهور عراق، بار دیگر طرح خبیثانه و استعماری تجزیه عراق را مورد انتقاد جدی قرار دادند و تأکید کردند: «نباید فضا بهگونهای شود که آمریکاییها به خود جرئت دهند تا بهصورت علنی صحبت از تجزیهی عراق بکنند.». اما پرسش اینجاست که چه فرد یا گروههایی با چه اهدافی به دنبال تجزیه عراق هستند. جان بولتون، نویسنده، سیاستمدار و فعال ضدایرانی آمریکایی که سابقه نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نیز دارد، در تحلیل نسبتاً جامعی در «پایگاه اینترنتی مؤسسه آمریکن اینترپرایز»، بار دیگر تجزیه عراق را برای تصمیمسازان آمریکا تئوریزه کرده است.
البته این نخستین باری نیست که بولتون، از تجزیه عراق سخن میراند. او بارها و بارها بر این نظر خود اصرار کرده و هر بار با بهانهای، تأسیس یک دولت سنی مذهب مورد اعتماد آمریکا در شمال سوریه و غرب عراق پیشنهاد داده است؛ این بار به بهانه سردرگمی آمریکا و فرانسه و کشورهای اروپایی پس از حملات تروریستی پاریس که خطر حمایت از داعش را برای حامیان این گروه تروریستی ملموس کرد.
ضعف آمریکا در خاورمیانه
در آمریکا همچنان بحث و گفتگو بر سر چگونگی واکنش به حملات تروریستی پاریس در جریان است. متأسفانه هم سیاست کنونی باراک اوباما و دیگر پیشنهادات و برنامههای اخیر او فاقد یک رویکرد استراتژیک نسبت به خاورمیانه و داعش است، حتی اگر زمانی برسد که دولت اسلامی یا داعش واقعاً شکست بخورد. همچنان یک پرسش اساسی وجود دارد که هیچ پاسخی ندارد یا بدان پاسخهای تکراری و کلیشهای داده شده: داعش به دنبال چیست؟
بولتون در در مراسم معارفه به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل سال ۲۰۰۵
پیش از طرحریزی یک برنامه جدید به جای تلاشهای غیرمؤثر و بینتیجه اوباما در ایجاد یک ائتلاف نظامی قدرتمند برای مبارزه با داعش، باید به همراه متحدان خود و ناتو در مورد برنامه جایگزین به یک جمعبندی روشن برسیم. پیش از طرح و بررسی هر نقشه عملیاتی، حل این مسئله، بسیار بنیادین و اساسی است. استراتژی از آسمان نمیآید، در مقابل، تاکتیکها وقتی سرازیر میشوند که ما یک بار اهداف نهایی را به دقت تعیین کرده باشیم.
عراق و سوریه دیگر وجود ندارد
واقعیت این است که عراق و سوریهای که ما میشناختیم، امروز دیگر از بین رفته است! دولت اسلامی هویت جدیدی برای توافقات پساعثمانی منطقه رقم زده و اپوزیسیون سنی را علیه بشار اسد در سوریه و حکومت دستنشانده ایران در عراق بسیج کرده است. همچنین باید گفت پس از سالها تلاش و کوشش، یک کردستانِ در عمل مستقل در حال ظهور است.
در چنین شرایطی، اگر شکست دولت اسلامی به معنای بازگرداندن قدرت به بشار اسد در سوریه و مهرههای ایران در عراق باشد، چنین نتیجهای نه ممکن است و نه مطلوب. آمریکا به جای تلاش برای طراحی دوباره نقشه جهان پس از جنگ جهانی اول، باید ژئوپلتیک جدید را بشناسد. بهترین جانشین برای دولت اسلامی در شمال شرقی سوریه و غرب عراق، یک دولت جدید و مستقل سنی است.
تأسیس یک «سنیستان»، مانند کردستان
این «سنیستان» به عنوان یک تولیدکننده نفت، قدرت اقتصادی دارد (البته به طور قطع در مذاکره با کردها) و میتواند یک سنگر، هم علیه بشار اسد باشد و هم علیه عراق متحد ایران. حاکمان کشورهای عربی خلیج {فارس} که اکنون باید متوجه خطر افراطگرایی اسلامی برای امنیت کشورهایشان شده باشند، میتوانند حمایتهای وسیعی از این تأسیس به عمل آورند. با تأسیس یک دولت حداقل قابل تحملتر از رژیم اسد، ترکیه که نباید فراموش کرد همچنان متحد ناتو است، ثبات بیشتری در مرزهای شمالی خود احساس خواهد کرد.
استقلال کارکردی کردستان این دیدگاه را تقویت میکند. کردها اکنون به یک نیروی بهشدت قدرتمند برای بغداد یا دمشق تبدیل شدهاند که میتوانند به این دو کشور فشار وارد کنند و نقش خود را در منطقه برجسته سازند. در آینده نیز با فشار روانی و تهدید نظامی، قلمروی خود را به بشار اسد یا نظامیان عراقی شیعه تسلیم نخواهند کرد. البته آنان همچنان با چالشهای متعددی دست و پنجه نرم میکنند و مرزهای فوقالعاده بیثبات و نامعلومی به ویژه در مجاورت ترکیه دارند. اما یک کردستان مستقل که از شناسایی بینالمللی نیز برخوردار است، میتواند به نفع آمریکا کار کند.
حدود تقریبی «سنیستان» مورد نظر بولتون با رنگ قهوهای روشن مشخص شده است
بدون تردید، این حکومت سنی جدید، برای سالیان متمادی نمونهای از یک دموکراسی جفرسونی نخواهد بود؛ اما شرایط منطقه به گونهای است که جایگزینهای ارتش سکولار یا حکومتهای نیمه مستقل بسیار معدود و کمیاباند. امنیت و ثبات، آرزوهای کوچکی نیستند.
جذب مقامات حزب بعث عراق و سوریه
همچنان که ما در سال ۲۰۰۶ در جریان «بیداری الانبار» عمل کردیم، یعنی همان عملیات ضد شورش که القاعده را از سنگرهای قدرتمند خود بیرون راند، ما و متحدینمان باید رهبران سنی مستعد از جمله رؤسای قبایل عربی که اهمیت فراوانی برای حفظ ساختارهای اجتماعی خود قائلاند، تقویت کنیم. بدون تردید، این مسئولان پیشین حزب بعث در عراق و سوریه را نیز در بر خواهد گرفت و میتواند شامل برخی رهبران اپوزیسیون میانهروی حمایت سوریه نیز شود. همه اینها بر افراطیهای اسلامگرا ترجیح دارند.
برخی رژیمهای سلطنتی عربی مانند عربستان سعودی نه تنها باید بیشتر هزینههای اولیه تأسیس دولت جدید را تأمین کند، بلکه حتی باید ثبات آن را فراهم نماید و به مقاومت آن در برابر نیروها و جریانات افراطی کمک کند. ما قبلاً تصریح کردیم یک رژیم تحتالحمایه اردنی، یک «منطقه نفوذ» آمریکایی خواهد بود؛ اکنون تأکید میکنیم یک دولت جدید نیز چنین وضعی را برای آمریکا به وجود خواهد آورد.
پیشنهاد این دولت سنی به طور جدی با ائتلاف ایرانی-روسی و نمایندگانش یعنی حزبالله، اسد و بغداد متکی به تهران متفاوت است. هدف آنان، بازگرداندن تمامیت ارضی عراق و سوریه است که به صورت بنیادین در تضاد با مقاصد و منافع آمریکاییها، اسرائیلیها و دوستان عربی آنان قرار دارد. بنابراین تصور یک ائتلاف آمریکایی-روسی علیه دولت اسلامی، به همان اندازه که چرب و نرم است، نامطلوب و مضر است.
هزینههای اولیه تأسیس دولت سنی مذهب با عربستان است
مسکو به دنبال آن است که نظام سیاسی سوریه را (با یا بدون اسد) همچنان در اختیار داشته باشد و پایگاه دریایی تارتوس و پایگاه هوایی لاتاکیا را در سوریه حفظ کند. تهران خواستار تداوم حاکمیت علویون با حمایت کامل آنان از حزبالله در سوریه و لبنان است. ایران و روسیه در مورد عراق به دنبال آنند که تروریستها تحت کنترل بغداد درآیند و نفوذ منطقهای ایران تقویت شود. ممکن است این دو کشور در کردستان نیز به دنبال تعقیب چنین منافعی باشند، اما در کردستان چنین ظرفیتی در اختیار ندارند.
ترساندن سنیها از اسد
امروز سنیها در عراق، به همان دلایلی که روزی از القاعده حمایت میکردند، از دولت اسلامی نیز پشتیبانی میکنند و آن را در حکم سدی در برابر نفوذ و حکومت ایران در عراق میدانند. گفتن این موضوع به سنیها که مقابله آنان با دولت اسلامی در سوریه و عراق، آنان را مجدداً به بردگی اسد و خانوادهاش خواهد کشاند، به سادگی حمایت آنان از جهادیها را تشدید خواهد کرد. چرا آنان این دو طرف را با یکدیگر عوض کنند؟ این همان دلیلی است که چرا آمریکا پس از نابودی دولت اسلامی باید هدف بلندپروازانه تأسیس یک دولت سنی را تعقیب کند. دنبال کردن این هدف، اگرچه در کوتاه مدت رنج و زحمت فراوانی میطلبد، اما با گذر زمان نظم و ثبات منطقهای را به ارمغان میآورد.
ایجاد یک ائتلاف ضد دولت اسلامی به رهبری آمریکا به جای ائتلاف پیشنهادی مسکو، تلاش سیاسی و دیپلماتیک قابل توجهی میطلبد. نیروی زمینی ارتش آمریکا مجبور خواهد شد آرایش نزدیک و فرماندهی عملیات را بر عهده بگیرد. اما این برای شکست دولت اسلامی به هیچ عنوان ضروری نیست، حتی اگر دستیابی به این هدف بسیار آسان و در حکم یک تفریح باشد.
جریان «بیداری الانبار» و اعزام سیل نیروهای نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۷، الگوی مناسبتری در اختیار ما قرار داده، همچنان که دستاوردها و موفقیتهای کردها نیز اینچنین است. تجهیز، آموزش و هدایت نیروهای محلی توسط آمریکا، یک الگوی ترکیبی نظامی آمریکایی-عربی پیش روی ما قرار داده است.
باید سنیها را از اسد ترساند تا از تأسیس «سنیستان» استقبال کنند
آمریکا گرفتار شده است
عملیات نظامی، دشوارترین بخش این دیدگاه پس از تأسیس این دولت اسلامی نیست. اینجا نیز توجه، همکاری و تقویت آمریکا لازم است. ما نمیتوانیم از این وضعیت خود را کنار بکشیم، همچنان که در سال ۲۰۱۱ در عراق جان سالم به در بردیم. ممکن است «سنیستان» جدید، سوئیس نباشد. طرح جدید، یک دموکراسی مبتکرانه نخواهد بود، اما رنگ و بویی از سیاست دوران جنگ سرد دارد. این طرح با هدف استراتژیک نابودی دولت اسلامی که در میان ما و متحدین ما مشترک است، سازگار است و مهمتر اینکه این طرح، شدنی است.