بسم رب الشهدا و الصدیقین
چه جمعه ای... چه غروب غریب و دلگیری...چرا سراغی از این جمعه ها نمی گیری؟مسافری که هنوز و همیشه در راهی!کجای راه سفر مانده ای به این دیری؟
از هجر تو طبیعت ما گریه می کندچشم تمام آینه ها گریه می کندچشم انتظار آمدنت شیر خوارهای استگهوارهای به کرب و بلا گریه می کند
گفتم ...اگر در کربلا بودم ،تا پای جان برای حسین(ع) تلاش میکردم !گفت ...یک حسین(ع) زنده داریم !نامش مهدی(عج) است !تاحالا برایش چه کرده ای... !؟سکوت کردم...